شاید این آخر این بازی باشد...
شب خوابیدی.....گوشیت رو بر میداری،مینویسی خوابم نمیبره! سرد میشی.... میبینی هیچ کس را نداری که این رو براش بفرستی...... اون موقعست که میفهمی خیلی تنهایی..... هرگز ناامید نشو! اغلب از میان یک دسته کلید این آخرین کلید است که قفل را میگشاید! کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد! لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنایی دارد! دلتنگی معنی ندارد... دلتنگی درد دارد............................ چه زیبا بود اولین ملاقاتمون در زیر درختان پاییزی! وچه تلخ بود جداییمان در زیر همان درختان! نمی دانم چرا دیگر آیینه ها درست عمل نمیکنند! دیگر چهره ی حقیقیم را قبل از ماسک زدن نشان نمیدهند! وقتی برای آخرین بار در آغوشم گفتی دوستت دارم را یادته؟حالا من فقط میخواهم یک بار دیگر از جا برخیزی و بگی که دوستم داری!خداااااا!برگرد میدونم با ز آمدی نابودم کنی آن دفعه رویاهایم را وحال می خواهی من را از درون نابود کنی! خوش حال نباش چون این با ر نمیزارم مرا همچون رویاهایم از بین ببری وقتی خوردم کرد رفت و تنها چیزی که بر جا گذاشت...نقاب خورد شده اش بود،که تکه هایش بر روی زمین ریخته بود خدااا زندگی من جز آه کشیدن دیدن سایه ها به چیز دیگری هم نیاز دارد چراا باور نمیکنی!! نقاب امروزم چه گونه باشد این جمله ای است که امروز ها همه ی مردم در ذهن خود تکرار میکنند !
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
» بعضی وقت ها
» پاییز
» دوست
» اشک هایم
» تازگی ها!!
» کلید
» تنهایی
» پاییز
» نمی دانم
» برگرد
» میدونمممم
» نامرد
» خدااااا
» نقاب
Design By : ghaleb-fa |